Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرنگار مهر، محمد محمدرضایی، استاد فلسفه دین دانشگاه تهران به مدعیات اخیر عبدالکریم سروش در باب تشیع پاسخ داده است.

متن کامل پاسخ محمدرضایی به این شرح است؛

 باسمه تعالی
اخیراً بخشی از سخنرانی آقای دکتر عبدالکریم سروش در باب تشیع ایران (که به نظر ایشان شیعه غالی است) در شبکه های مجازی پخش شده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اینجانب صلاح بر آن دیدم که آن مطالب و مدعیات مورد نقد و بررسی قرار گیرند تا مخاطبان خود به قضاوت بپردازند.

مطالب ایشان در آن سخنرانی عبارتند از:

​۱_ امامت و عصمت علی(ع)  و ائمه معصومین(علیهم السلام) جزء اصول دین نیست و این که علی(ع) خلیفه نشد، یک اتفاق بوده است.

۲- تشیع اعتدالی فقط این اعتقادی است که علی(ع) بهتر و مطمئن تر و بی خطرتر می تواند ما را به تعالیم پیامبر برساند، نه این که او امام بوده یعنی از جانب خدا تعیین شده و عصمت داشته است.

۳- امامان، فقط عالمان پارسایی بودند و این اعتقاد که به آنها وحی می شده است، عصمت داشته اند و .... اینها را رها کنید، اینها جزء تشیع نیست. اینها را شیعیان غالی اضافه کرده اند و شیعه ایران، شیعه غالی است.

-۴این که امام دوازدهم وجود دارد یا نه، جزء تشیع نیست.

البته مطالب ایشان، صرفاً مدعیاتی است بدون هیچ استدلال و منطقی که در ذیل چند بند مورد نقد قرار می گیرند.

۱ - این نظر که جناب ایشان مطرح می کنند که امامت و عصمت امیرالمومنین علی(ع) و ائمه معصومین (سلام الله علیهم) جزء اصول دین نیست، بلکه یک اتفاق  بود و بعدها توسط شیعه غالی به اصول دین اضافه شده است، به هیچ وجه صحیح نیست. امامت امیرالمومنین علی(ع) و سایر امامان معصوم جزء اصول دین است و مورد سفارش پیامبر گرامی اسلام(ص) می باشد که مخالفت با آن به هیچ وجه جایز نیست.

اینک به صورت مختصر ادله آن را مطرح می نماییم:

الف- قرآن می فرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ (نساء ، ۵۹)
"ای کسانی که ایمان آورده‏ اید خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خود را [نیز] اطاعت کنید"
خداوند در این آیه: اطاعت خود و پیامبر و اولی الامر را واجب کرده است. از نظر شیعه، مصداق اولی الامر امامان معصوم هستند که خداوند اطاعت آنها را بر ما واجب کرده است.

ب- قر آن می فرماید: وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا (حشر، ۷)
آنچه را فرستاده [او] به شما داد آن را بگیرید و از آنچه شما را باز داشت بازایستید
خداوند در این آیه، اوامر و نواهی پیامبر گرامی اسلام را بر ما واجب کرده است.

ج- قرآن می فرماید: مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ (نساء، ۸۰)
هر کس از پیامبر فرمان برد در حقیقت ‏خدا را فرمان برده
همچنین مطابق روایات معتبر اهل سنت پیامبر اکرم(ص) می فرماید: إنّی تارکٌ فیکم الثّقلین کتاب الله و عترتی لن یفترقا حتّی یردا علیّ الحوض ما إن تمسّکتم بهما لن تضّلوا ابداء (ابن حنبل، مسند احمد، ج ۳ ، ص ۱۴؛ ابن حجاج، صحیح مسلم، ج ۷ ، ص ۱۲۲)
من دو چیز گرانبها برای شما باقی می گذارم: کتاب خدا و عترتم را، مادامی که به این دو تمسک جویید، هیچ گاه گمراه نمی شوید ... این دو از هم جدا نمی شوند، تا این که بر حوض بر من وارد شوند"

از این روایت به خوبی بر می آید، اگر ما به قرآن و اهل بیت و عترت تمسک کنیم، گمراه نخواهیم شد زیرا که آنها مایه هدایت هستند و چیزی که مایه هدایت است، طبعاً از هر گونه خطا و گناه مصون است. همچنین در این روایت عترت و اهل بیت، همسنگ با قرآن قرار داده شده است.

از این روایت معتبر، حجیت پیروی از اهل بیت و عترت و نیز عصمت آنان ثابت می شود.

پیامبر(ص) در حدیث سفینه که در کتب معتبر اهل سنت نیز وجود دارد، می فرمایید: إنّ مَثَلَ أهلِ بَیتی فی اُمّتی کمَثَلِ سَـفینَةِ نُوحٍ فی قَومِهِ؛ مَن رَکِبَها نَجا و مَن تَرَکَها غَرِقَ ...
"آگاه باشید که اهل بیت من در میان امتم مانند کشتی نوح است، که هر کس بر آن نشست نجاب یافت و هر کس که به آن پناه نبرد، غر ق شد. ( ابن حجر الهیثمی، الصواعق المحرقه، ص ۲۸۲)"

پیامبر در این حدیث اهل بیت خود را همانند کشتی نوح می داند. بدین بیان که تمسک به گفتار و کردار آنان در تفسیر آیات قرآن، انسان را از هلاکت می رهاند و به تعبیری اهل بیت پیامبر همانند کشتی نوح، یگانه پناهگاه و راه نجات اند. از این رو هر کس از آنها پیروی نکند، گمراه خواهد شد.

همچنین از آیه انذار و روایات معتبر در ذیل آن و نیز آیه ولایت و روایات معتبر در ذیل آن و نیز آیه تبلیغ و روایت معتبر غدیر در تفسیر آن که توسط ۱۱۰ نفر از صحابه و ۸۹ نفر نفر از تابعین و ۳۵۰ نفر از علماء و محدثان اسلامی که به تواتر آن را نقل کرده  اند، ولایت امیرالمومنین علی(ع) و اهل بیت و نیز عصمت آنان بعد از پیامبر گرامی اسلام(ص) ثابت می شود.

امیرمومنان علی(ع) در نهج البلاغه نیز به صراحت به وصیت پیامبر در مورد امامت اهل بیت اشاره می نمایند.

الف- هم اساس الدین و عماد الیقین..... و لهم خصائص حقّ الولایة و فیهم الوصیته و الوراثة الان اذ رجع الحق الی اهله و نقل الی منتقله (نهج البلاغه، خطبه ۲)
عترت پیامبر اساس دین و ستون های استوار یقین می باشند.... ویژگی های حق ولایت به آنها اختصاص دارد و وصیت پیامبر نسبت به خلافت مسلمین و میراث رسالت به آنها تعلق دارد. هم اکنون (که خلافت را به من سپردید) حق به اهل آن بازگشت و دوبار به جایگاهی که از آن دور مانده بود بازگردانده شد.
امام علی(ع) در این خطبه، ملاک خلافت اهل بیت را وصیت پیامبر می داند نه اتفاق و اقبال مردم و نیز آنها را اساس دین می دانند.

ب- فوالله ما زلت مدفوعا عن حقی مستاثرا علی منذ قبض الله نبیه حتی یوم الناس هذا (نهج البلاغه، خطبه ۶)
به خدا سوگند از روزی که پیامبر اکرم(ص) جان به جان آفرین تسلیم کرد، تا امروز حق مسلم من از من سلب شده است. (و یا از حق خویش محروم مانده ام)

حال سوال این است که این کدام حق مسلم است که از دوران رحلت پیامبر(ص) از او گرفته شده است؟

آیا این حقی است که با بیعت پدید می آید؟ یا حقی است که خدا از طریق پیامبر به وی داده است؟ احتمال نخست منتقی است، زیرا بیعتی صورت نگرفته بود، طبعاً شق دوم صحیح است

همچنین عصمت اهل بیت پیامبر گرامی اسلام(ص) با آیه تطهیر، حدیث ثقلین و حدیث سفینه به خوبی اثبات می شود. زیرا اهل بیت پیامبر که خداوند آنها را از هر  گونه رجس و پلیدی پاک نموده است و نیز اهل بیتی که پیروی از آنها مایه هدایت و عدم گمراهی می شود، طبعاً باید از خطا و اشتباه مصون باشند والا صحیح نیست که خداوند و پیامبر گرامی اسلام(ص) ما را دعوت کنند از کسانی پیروی کنیم که موجب گمراهی ما خواهند شد.

بنابراین از این آیات و روایات معتبر هم امامت و پیشوایی حضرت علی(ع) و ائمه معصومین(علیهم السلام)و هم عصمت آنان ثابت می شود. در نتیجه آنها، جزء حقایق و اصول اسلام هستند که ایمان به آنها واجب می باشد.

این که جناب آقای دکتر سروش می گوید، امامت حضرت علی(ع) و عصمت اهل بیت جزء اصول دین نیست، بلکه بعدها توسط شیعه غالی اضافه شد به هیچ وجه صحیح نیست و اگر پیروی از اهل بیت عصمت و طهارت جزء اصول دین نیست پس چه چیزی جزء اصول دین است؟

۲ـ دکتر سروش می گوید: این که به امامان وحی می شده است و عصمت داشته اند..... این ها را رها کنید. اینها جزء تشیع نیست. اینها را شیعیان غالی اضافه کرده اند.

در پاسخ ایشان می گوییم: شما که براساس مبانی فکری خود، بر آن هستید که به همه انسان ها اعم از شعراء و عرفا  وحی رسالی می شود. حال چگونه است که اگر شیعیان با توجه به عنایت خاص خداوند به اهل بیت معتقد شوند که خدا به آنها وحی (غیر رسالی) می کند، جزء اصول دین نیست، بلکه اضافه شده از طرف شیعیان غالی است؟ بر این اساس، جناب عالی جزء شیعیان غالی محسوب می شوید که معتقد به بسط تجربه نبوی هستید. شما بر این باورید که خدا به همه انسان ها وحی می کند، زیرا باب تجلی خدا بسته نیست.

اینک عین تعابیر جناب عالی:

الف. «تجربه نبوی یا تجربه شبیه تجربه پیامبران،کاملاًَ قطع نمی شود و همیشه وجود دارد...... شخصی ممکن است بین خودش و خدا واجد احوالی شود و احساس کند که صاحب وظایفی است از ناحیه خداوند و دیگر وظیفه ندارد به فلان دین یا بهمان دین عمل کند.... اما تجربه پیامبرگونه البته جریان دارد، برای این که تجلیات خداوند تمامی ندارد. ما نمی توانیم بگوییم خدا و پیامبر اسلام تجلی کرد و پس از آن باب تجلی بسته شد. این تجلی دوام دارد، برای هر کس متناسب با ظرفیتش ادامه خواهد یافت. (سروش، اسلام، وحی و نبوت، مجله آفتاب، ش ۱۵، ص ۷۳)»

دکتر سروش در جای دیگر می نویسد:

ب- «چون وحی، تجربه دینی است، تجربه دینی درباره دیگر انسان ها نیز روی می دهد، پس تجارب دینی دیگران نیز به فربهی و غنای دینی می افزاید و با گذشت زمان، دین بسط و گسترش می یابد، از این رو، تجربه های دینی عارفان، مکمل و بسط دهنده تجربه دینی پیامبر است و در نتیجه دین خدا رفته رفته پخته تر می گردد. این بسط و گسترش نه در معرفت دینی، بلکه در خود دین و شریعت صورت می گیرد.( سروش، بسط تجربه نبوی، ص ۲۸)»

بنابر سخنان دکتر سروش)می توان نتیجه  گرفت که:
۱. وحی از سنخ تجربه دینی است. ۲. تجربه دینی و یا وحی درباره دیگر انسان ها نیز روی می دهد. ۳.تجربه نبوی و پیامبر گونه تداوم دارد، زیرا تجلیات خداوند تمامی ندارد و برای هر کس متناسب با ظرفیتش ادامه خواهد یافت. ۴.وحی و یا تجربه دینی عارفان، مکمل و بسط دهنده تجربه دینی پیامبر است و در نتیجه دین خدا رفته رفته پخته تر می گردد.

حال از جناب آقای دکتر سروش می توان سوال کرد شما که معتقدید، وحی رسالی و پیامبر گونه به همه انسان ها می شود و چنین اعتقادی را طبعاً صحیح می دانید، حال چرا اگر شیعیان بر اساس منابع معتبر قرآنی و روایی معتقد شوند که خداوند بر ائمه معصومین (بر اثر عنایت خاص خداوند به آنها) وحی (غیر رسالی) می کند، همانند وحی خدا به مادر موسی(ع) اعتقاد آنها ناصحیح است؟ و چنین اعتقادی را غالیان به تشیع اضافه کرده اند؟ لطفا کمی به این تناقض گویی ها توجه نمایید!

۳.به نظر دکتر سروش تشیع (اعتدالی) فقط اعتقاد به این عقیده است که علی بهتر و مطمئن تر و بی خطرتر می‌تواند ما را به تعالیم پیامبر برساند، یعنی به نظر ایشان علی(ع) نه امام اصطلاحی بوده است و نه به او وحی (غیر رسالی) شده است و نه عصمت داشته است، بلکه امامان فقط عالمان پارسایی بوده اند که راه آنها بهتر است.

در پاسخ می توان گفت که بیان ایشان، عاری از هر نوع استدلال و منطقی است. با توجه به آیات قرآن و روایات متواتر در باب امامت علی(ع) و ائمه معصومین(علیهم السلام) و عصمت آنان مشخص می گردد که عقیده  ایشان از اساس درست نیست.

در ضمن جناب ایشان با توجه به اعتقاد به پلورالیسم نمی توانند بگویند که راه علی(ع) بهتر و مطمئن تر و بی خطر تر ما را به تعالیم پیامبر می رساند. ایشان با توجه به باور به پلورالیسم اعتقادی و اخلاقی و فقهی معتقدند که همه عقاید و ادیان و فرق مذهبی از حقانیت مساوی برخوردارند و هیچ کدام بر دیگری ترجیح ندارند. حال چگونه می گویند که یک راه بهتر و مطمئن تر و بی خطرتر ما را به مقصد می رساند؟ شگفت آن که ایشان حتماً به عنوان یک شیعه اعتدالی و نه غالی هم اعتقاد به پلورالیسم اعتقادی و فقهی و اخلاقی دارند و هم اعتقاد دارند که راه علی(ع) بهتر و مطمئن تر ما را به تعالیم پیامبر می رساند.

و اینک عین تعابیر ایشان:

«به نظر من، علاوه بر اخلاق باید به فقه نیز حساس بود و من خود را در ساحت فقه هم پلورالیست می دانم ... پلورالیسم، نه تنها آموزه های کلامی، بلکه فقه و اخلاق را هم در بر می گیرد. سروش، صورتی بر بی صورتی، گفت-وگوی جان هیک و عبدالکریم سروش، در مجله مدرسه، سر ۲، ۱۳۸۴)»

و در مورد اعتقادهای مختلف به صراحت می گوید: «چون به یقین نمی دانیم رأی که درست است، به همه ارج می نهیم و هیچ کدام را از میدان خارج نمی کنیم (سروش، صراط های مستقیم، مجله کیان، ش ۳۶، ۱۳۶۷)»

حال با توجه به این سخنان، از ایشان سوال می شود: شما که با اعتقاد به پلورالیسم به یقین نمی دانید رأی که درست است حال چه شده است که می گویید رأی علی، بهتر و مطمئن تر و بی خطرتر ما را به تعالیم پیامبر می رساند. به این تناقض گویی ها بیشتر توجه فرمایید. آری شیعیان، با ادله قطعی، اعتقاد دارند که راه علی راه حق است و در عین احترام به دیگران رأی آنان را صحیح نمی دانند و نیز شیعیان علی(ع) هیچ گاه به پلورالیسم اعتقادی ندارند، زیرا بر مبنای صحیح استوار نیست.

.۴جناب آقای دکتر سروش می گویند: این که امام دوازدهم وجود دارد یا نه جزء تشیع نیست. در پاسخ می توان گفت که این ادعای ایشان نیز عاری از هر گونه استدلال و منطقی است. اعتقاد به ظهور حضرت ولی عصر حجت بن الحسن العسگری، مهدی موعود (عج الله)، یکی از اصول اساسی اعتقاد اسلامی است که در روایات به طور متواتر مطرح شده است. پیامبر گرامی اسلام در این باره می فرماید: لولم یبق من الدهر إلّا یوم لبعث الله رجلاً من أهل‌بیتی یملأها عدلاً کما ملئت جوراً؛ "اگر از روزگار جز یک روز باقی نماند، خداوند مردی از اهل بیت مرا بر می انگیزاند تا زمین را زمانی که از ستم پر شده است، از عدل پر کند. (ابن حنبل، مسند احمد، ج ۱، ص ۹۹)"

اعتقاد به ظهور حضرت مهدی مورد اعتقاد همه مسلمانان است، اما اختلاف در این است که آیا مهدی از مادر متولد شده و هم اینک زنده است و یا اینکه در آینده به دنیا خواهد آمد؟ عالمان شیعه و محققان اهل سنت بر آنند که آن حضرت در سال ۲۵۵ هجری از مادر متولد شده و اکنون در پس پرده غیبت است.

بنابراین، این ادعای ایشان (که امام دوازدهم وجود دارد یا نه جزء تشیع نیست). به هیچ وجه صحیح نیست. نتیجه آن که هیچ کدام از مدعیات جناب آقای دکتر سروش، صحیح نیستند.

از خداوند می خواهیم که به همه ما فهم صحیح اسلام را عنایت بفرمایید و آنچه حق است بر زبان همه‌ی ما جاری سازد.

کد خبر 4463289

منبع: مهر

کلیدواژه: شیعه عبدالکریم سروش محمد محمدرضایی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۵۹۸۳۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آنالیز فنی: پرس شدید علیه فشردگی مورایس!

به گزارش "ورزش سه"، سال هاست که به واسطه رقابت تنگاتنگ میان دو مدعی کسب عنوان قهرمانی، حواشی و رجز خوانی های هواداران و دو تیم برای یک دیگر، از تقابل میان پرسپولیس و سپاهان با نام ال کلاسیکوی فوتبال ایران یاد می شود.

شب گذشته نیز هر دو تیم در قامت یک مدعی و در تعقیب استقلال صدر نشین، در ورزشگاه آزادی به مصاف یکدیگر رفتند و سرانجام، این دیدار کسل کننده با نتیجه 0-0 به پایان رسید؛ تا استقلال تنها پیروز جدال حساس هفته بیست و پنجم باشد و همچنان با یک امتیاز اختلاف و البته حاشیه امنیت ناچیز نسبت به پرسپولیس صدرنشین بماند.

از آنجایی که این دیدار نکته بارز فنی نداشته است و به واقع یکی از ضعیف ترین تقابلات دو تیم در فصل جاری به شمار می رود، ما در این قسمت صرفا به بررسی کلیات فلسفه و استراتژی های پرسپولیس می پردازیم.

پرسپولیس بازی را با آرایش پایه 2-4-4 آغاز کرد. تصویر زیر شعاع حرکتی بازیکنان را صرفا در فاز حمله نشان می دهد.

 حضور وحدت حنانوف به جای دانیال اسماعیلی فر به طبع از میزان تهاجمی بودن کانال سمت راست تا حدی کاسته است؛ چرا که نفوذ کمی از او در این دیدار دیده شد و این می تواند به دلیل حساسیت بازی و سبک بازی او نیز باشد.

عبدالکریم حسن اما بسته به شرایط بازی وظایف متفاوتی دارد؛ به طور عمده بازیکن ثابت کانال سمت چپ است که همواره در دفاع و حمله حضور دارد اما در زمان های محدودی که اورونوف در کانال چپ حضور پیدا می کند، او به شکل Inverted (معکوس) به داخل نفوذ می کند؛ البته که شعاع حرکتی او باید با سروش رفیعی نیز همپوشانی داشته باشد.

مطابق تصویر فوق، عمده حملات و بازیسازی های پرسپولیس از سمت چپ انجام می شود یعنی جایی که سروش رفیعی، عبدالکریم حسن و اوستون اورونوف حضور موثری دارند. سروش رفیعی به هنگام بازیسازی از عقب زمین به نیم فضای سمت چپ و گاها حتی خط طولی زمین نزدیک می شود و بازیساز اصلی تیم به شمار می رود.

مسعود ریگی به عنوان هافبک میانی نگهدارنده، ایستا و فضاگیر دیده می شود و بیشتر وظیفه پوشش فضای بین خطوط را بر عهده دارد. شعاع حرکتی هر دو وینگر پرسپولیس به شکل False  است یعنی به داخل حرکت می کنند و در زمان هایی که تیم با مشکل برتری عددی روبروست حتی به شکل معکوس به عقب نفوذ می کنند؛ این کار سبب شکاف میان خطوط حریف می شود که در همین زمان می بایست بازیکنان دیگری به فضای پشتی نفوذ کنند.

در میان دو مهاجم پرسپولیس، در این دیدار عیسی آل کثیر بر خلاف سایر دیدارهای پرسپولیس نقش مهاجم نه کاذب دارد و برعکس عالیشاه در نقش یک مهاجم تمام کننده دیده می شود.

تصویر زیر میانگین استقرار بازیکنان پرسپولیس در طول نود دقیقه را نشان می دهد.

بازی مالکانه و شناور؛ استراتژی پرسپولیس برای رسیدن به دروازه سپاهان
در این بخش به برخی از استراتژی ها و الگو های رسیدن به دروازه صرفا با در نظر گرفتن پاس های آخر، شعاع حرکتی و نحوه جای گیری برخی از بازیکنان خواهیم پرداخت. باید خاطر نشان کرد که صرفا برخی از الگوهای بازیسازی از نیم فضا و کانال سمت چپ تیم مطرح شده است.

پلن اول
اوستون اورونوف به شکل معکوس در نیم فضا نفوذ می کند و یا حتی به سروش رفیعی نزدیک می شود تا فضا برای فرار عبدالکریم حسن محیا شود.

پلن دوم
عبدالکریم حسن به سمت داخل نفوذ معکوس می کند و سروش رفیعی در کانال میانی حاضر می شود تا با یک پاس بلند اوستون اورونوف را در فضای پشت مدافعین صاحب توپ کند.

پلن سوم
اوستون اورونوف و امید عالیشاه به شکل معکوس به سمت سروش رفیعی حرکت می کنند تا توسط دو مدافع حریف یارگیری شوند؛ هم زمان عبدالکریم حسن روی کانال چپ باز شود تا با ایجاد شکاف در لایه دفاعی و ایجاد سردرگمی برای مدافعین، در فضای ایجاد شده آل کثیر صاحب توپ شود.

پرسینگ از بالای زمین
برخلاف سپاهان که از میانه زمین اقدام به پرس و بلاک در ساختار دفاعی خود دارد، اوسمار سعی می کند با ساختار 2-4-4 خطی به پرس از بالای سپاهان بپردازد. این کار سبب می شود تا علاوه بر محدود سازی حریف در بازیسازی از عقب زمین، آن ها را به بازی مستقیم وادار سازد و یا حتی با یک اشتباه توسط حریف در زمین آن ها صاحب توپ شود.

خط اول فشار و خط حفظ پرس مطابق تصویر فشردگی عرضی کمی دارد و در اغلب مواقع Pivot  (بازیساز پست 6) سمت موافق توسط یکی از هافبک های میانی تیم پرسپولیس Man-to-Man Marking می شود. در این تصویر مسعود ریگی و برایان دابو در وضعیت من تو من (یارگیری نفر به نفر) قرار دارند.

جمع بندی 
اگرچه تساوی پرسپولیس و سپاهان از هر جهت به سود استقلال صدرنشین تمام شد اما باید این موضوع را در نظر داشت که این دیدار برای هر دو تیم حکم یک بازی شش امتیازی را داشت و اگر سپاهان می توانست موفق به شکست پرسپولیس در این دیدار شود؛ میتوانست فاصله خود را با استقلال صدرنشین به پنج و پرسپولیس به چهار امتیاز برساند. 
به نظر می رسد این تساوی به رغم بازی نه چندان دلچسب شاگردان اوسمار ویرا یک نتیجه منطقی و به دور از ریسک پذیری زیاد باشد چرا که آن ها را در کورس قهرمانی باقی نگه می دارد. روی کاغذ شانس اول قهرمانی تیم های استقلال و پرسپولیس هستند و شاید دیگر تنها یک معجزه بتواند در پنج هفته پایانی زرد پوشان را به قهرمانی نزدیک کند.


تحلیل: امیرحسین شادمان

دیگر خبرها

  • دسته عزای رئیس مذهب تشیع در شهر میناب
  • تشییع و خاکسپاری پیکر مادر شهیدان والامقام دزفولی در اندیمشک
  • عزاداری  در رسای رییس مذهب تشیع در کرمان 
  • مامور سپاهان برای از کار انداختن سروش (عکس)
  • لرستان در سوگ بنیانگذار مکتب تشیع
  • آسمانی شدن مادر شهیدان دزفولی در اندیمشک
  • اگر جامعه فرهنگی آگاه باشد آن جامعه به پیروزی می‌رسد
  • هفت محبوب پرسپولیس در باشگاه صدتایی‌ها
  • آنالیز فنی: پرس شدید علیه فشردگی مورایس!
  • نگاهی به بی‌بدن|متهمان ردیف اول قتل که قاتل نیستند!