پاسخی به ادعای عبدالکریم سروش درباره مولانا و ملاصدرا | سخنشناس نهای جان من؛ خطا اینجاست!
تاریخ انتشار: ۵ تیر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۳۳۵۲۹۹
به گزارش همشهری آنلاین، عبدالکریم سروش در رابطه با نسبت آوردههای مولوی و مثنوی با قرآن مطالبی را طرح کرده و معتقد است اینان بر تجربههای دینی پیامبر افزوده دارند. به این شبهه پاسخهای متفاوتی داده شده است. در یادداشتی به قلم حجتالاسلام محمد عربصالحی، رئیس پژوهشکده حکمت و دین پژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، پاسخ ایشان از زبان مولوی و ملاصدرا داده میشود:
از عجایب است جناب دکتر سروش ادعایی در مورد مولوی و صدرا دارد که اینان خود خلاف آن را گفتهاند؛ ایشان میگوید:
«فراموش نکنیم عارفان ما بر غنای تجربه دینی و متفکران ما بر درک و کشف دین چیزی افزودهاند؛ نباید فکر کرد این بزرگان فقط شارحان آن سخنان پیشین و تکرار کننده تجربههای نخستین بودهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در پاسخ به این شبهه ابتدا نظر ملاصدرا و سپس دیدگاه مولوی طرح شده و قضاوت به عهده مخاطبان گذاشته شده است؛
ملاصدرا و قرآنصدرالمتألهین (ره) که به گفته سروش آموزههایی نو و فراتر از قرآن آورده، خود در این زمینه چنین مینویسد:
«این عبد ضعیف و مسکین و شدیداً نیازمند به عطای خداوند حق مبین، میگوید: من پس از آنکه معظم کتابهای فیلسوفان و حکمایی را که در فضل و مهارت آوازهای داشتند و در علم و شریعت انگشتنما بودند، مطالعه و تدبر نمودم، هرگز تشنگیام در طلب کشف و یقین سیراب نگردید و شوق و حرارتم در رسیدن به حقایق دین خاموش نشد، بلکه همه آن کتب و آموزهها را قاصر از رساندن به این مقصد یافتم و تنها فایده آنها تشویق به پیگیری حق بود و اکثر آن پیروی از ظنّ و گمان بود که دردی از حق را دوا نمیکرد. پس آنگاه بود که به سوی تتبع در معانی قرآن عظیم بازگشتم و غایت تمام آرزوها و خواستها و نهایت همه شوق و طلبها را در آن یافتم؛ پس به تدبر در آن پرداخته و در اصول و مبانی آن گشته و در دریاهای آن به غور و تعمق افتادم و درّ و گوهرهایی از اسرار قرآن را استخراج و به گنجهای پنهان آن دست یافتم؛ اما سرّ کتاب خدا بالاتر از آن است که زبان بتواند آن را توصیف کند یا انسان بتوان به اطراف آن احاطه یابد.۲
و هم او میگوید:«هیچ علم ربّانی و مسألهای الهی و حکمت برهانی و معرفت کشفی و شهودی نیست مگر آنکه اصل و فرع و مبدأ و غایت و ثمر و مغز آن در قرآن موجود است؛ در هر سورهای از سورههای قرآن، غایت افکار حکمای اولین و نهایت اسرار اولیاء پیشین موجود است.»۳
اینها سخن کسی است که عمری را در تعلّم و تعلیم حکمت و عرفان و قرآن سپری کرده است اما کسانی که از دور دستی بر آتش دارند به مجرد مواجهه با مطالبی که برایشان تازگی دارد، آن را بر قرآن بر میگزینند و قرآن را محکوم به خطا و نقیصه مینمایند.
مثنوی و قرآندر مورد مثنوی، سخن از این هم واضحتر است. مثنوی یا اقتباس، ترجمه و تفسیر قرآن است و یا ترجمه و تفسیر سنّت؛ و به جرأت و قاطعیت میتوان گفت فهم درست مثنوی بدون آشنایی با قرآن و سنت حاصل نخواهد شد و البته خبط و خطاهایی هم دارد که به نویسنده آن بر میگردد؛ تنها در دفتر اول این کتاب تا کنون بالغ بر ۹۰۰ مورد اقتباس، ترجمه، تفسیر یا تأویل قرآن استقصا شده است؛۴ از واژه قرآن و مترادفهای آن گرفته که بیش از پنجاه بار در مثنوی تکرار شده، تا نام سورهها، نام آیهها، حروف مقطعه، مفردات لغات قرآن، الفاظ جمع قرآن، فعلهای قرآن، مصطلحات قرآنی، اعلام قرآن، مبهمات قرآن، ترکیبات اضافی و وصفی قرآن، ترکیبات و کنایات خودساخته برگرفته از قرآن، تعبیرات عددی برگرفته از قرآن، ترکیبات برگرفته از قصههای انبیا (ع)، تمثیلات و امثال سائره قرآن، جملات کوتاه قرآن، تضمین آیۀ کامل یا بخشی از آن، اقتباس یک یا چند آیه در یک بیت یا مصرع، اشاره به مضمون یک یا چند آیه در یک بیت، ترجمه آیه کامل یا بخشی از یک آیه و تفسیر آیات و… سراسر مثنوی را در بر گرفته است و چنان فراگیر است که از آوردن نمونهها بینیاز میکند.۵
کتاب «قرآن و مثنوی، فرهنگواره تأثیر آیات قرآن در ادبیات مثنوی» در حدود سه هزار آیه و عبارت قرآنی را که مولوی در مثنوی آنها را تضمین یا تلمیح و تلویح کرده است، نشان میدهد. در تعظیم و تکریم حضرت ختمی مرتبت (ص) هم چه بسیار حرف و بیش از یکهزار نقل و اشاره به حدیث دارد.۶
مولوی و قرآنبنا بر نظر مولوی، قرآن بطونی دارد که عقلها در فهم آن سردرگم و حیران است و در عین حال، کتابی است که عامی و خاص از سفره آن روزی میخورند؛ او به شدت از ظاهربینی درباره قرآن نهی میکند؛
حرف قرآن را بدان که ظاهریست
زیر ظاهر باطنی بس قاهریست
زیر آن باطن یکی بطن سوم
که در او گردد خردها جمله گم
بطن چارم از نُبی خود کس ندید
جز خدای بینظیر بیندید
تو ز قرآن ای پسرظاهر مبین
دیو آدم را نبیند جز که طین
ظاهر قرآن چو شخص آدمیست
که نقوشش ظاهر و جانش خفی است۷
همچو قرآن که به معنی هفت توست
خاص را و عام را مطعم در اوست۸
مولوی مفسر را از تفسیر به رأی برحذر میدارد و به تسلیم بودن و زانو زدن مقابل قرآن فرا میخواند و برای فهم قرآن، انسان را به خود قرآن و به کسی که آتش به خرمن هواهای نفسانی زده است فرا میخواند؛ او از انسان میخواهد که به جای حمل قرآن بر دانستهها و داشتههای خود، آنها را بر قرآن عرضه کند:
معنی قرآن ز قرآن پرس و بس
وز کسی کآتش زده است اندر هوس
پیش قرآن گشت قربانی و پست
تا که عین روح او قرآن شده ست ۹
کردهای تأویل حرف بکر را
خویش را تأویل کن نی ذکر را
بر هوا تأویل قرآن میکنی
پست و کژ شد از تو معنی سنی۱۰
به اعتقاد مولوی قرآن چشمهسار و گلستانی است که هر کس بویی از اسرار آن برده باشد، از وسوسههای نفسانی پاک شده و خود را در باغ ها و جویبارهای معنوی در گردش میبیند:
لیک گر واقف شوی زین آب پاک
که کلام ایزد است و روحناک
نیست گردد وسوسۀ کلی ز جان
دل بیابد ره به سوی گلستان
زانکه در باغی در جویی پرد
هر که از سرّ صحف بویی برد۱۱
مولوی بر خلاف دکتر سروش، وحی را معصوم از خطا میداند و هرچه غیر وحی باشد را هوی و هوس میخواند:
آن که معصوم آمد و پاک از غلط
آن خروس جان وحی آمد فقط۱۲
منطقی کز وحی نبود از هواست
همچو خاکی در هوا و در هباست۱۳
مولوی ضمن ذکر داستانی در مثنوی به فردی اشاره دارد که کاتب وحی بود و پس از چندی توهم کرد که این حکمتها از درون او هم میجوشد و او هم مثل پیامبر آیات الهی را میداند. در حالی که آنچه به او افاضه شده بود در پرتو وحی بود نه از درون ذات او؛ به خاطر همین توهم آن نور از او گرفته شد و او به کفر و دشمنی با پیامبر گروید. این داستان صرف نظر از مستند بودن یا نبودن آن، نظر مولوی را درباره وحی به خوبی منعکس میکند؛
چون نبی از وحی فرمودی سبق
او همان را وانبشتی بر ورق
پرتو آن وحی بر وی تافتی
او درون خویش حکمت یافتی
عین آن حکمت بفرمودی رسول
زین قدر گمراه شد آن بوالفضول
کانچه میگوید رسول مستنیر
مرمرا هست آن حقیقت در ضمیر
پرتو اندیشهاش زد بر رسول
قهر حق آورد بر جانش نزول
هم ز نُسّاخی بر آمد هم ز دین
شد عدوی مصطفی و دین به کین
مصطفی فرمود کای گبر عنود
چون سیه گشتی اگر نور از تو بود
گر تو ینبوع الهی بودیی
این چنین آب سیه نگشودیی
تا که ناموسش به پیش این و آن
نشکند بر بست این او را دهان
اندرون میسوختش هم زین سبب
توبه کردن مینیارست این عجب۱۴
فهرست منابع:
۱.سروش، بسط تجربه نبوی، ص ۲۶-۲۷
۲.صدرالمتألهین، تفسیر القرآن الکریم، ج۶، ص۵-۶
۳.صدرالمتألهین، همان، ج۶، ص۵
۴.ر. ک: میرزا احمد، علی رضا، قرآن در مثنوی، در دو مجلد
۵.میرزا احمد، همان، ج۱
۶.خرمشاهی، بهاء الدین، قرآن کلام محمد(ص) یا کلام خداوند، قابل دسترس در: www.farsnews.com، ۲۲/۱/۸۸
۷.مثنوی، دفتر سوم، ص۵۲۷
۸.مثنوی، دفتر سوم، ص۴۲۵
۹.مثنوی، دفتر پنجم، ص ۸۷۲
۱۰.مثنوی، دفتر اول، ص ۵۱
۱۱.مثنوی، دفتر چهارم، ص۷۰۷
۱۲.مثنوی، دفتر سوم، ص۴۴۷
۱۳.مثنوی، دفتر ششم، ص۱۱۲۸
۱۴.مثنوی، دفتر اول، ص۱۴۴-۱۴۵
منبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: ز قرآن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۳۳۵۲۹۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آنالیز فنی: پرس شدید علیه فشردگی مورایس!
به گزارش "ورزش سه"، سال هاست که به واسطه رقابت تنگاتنگ میان دو مدعی کسب عنوان قهرمانی، حواشی و رجز خوانی های هواداران و دو تیم برای یک دیگر، از تقابل میان پرسپولیس و سپاهان با نام ال کلاسیکوی فوتبال ایران یاد می شود.
شب گذشته نیز هر دو تیم در قامت یک مدعی و در تعقیب استقلال صدر نشین، در ورزشگاه آزادی به مصاف یکدیگر رفتند و سرانجام، این دیدار کسل کننده با نتیجه 0-0 به پایان رسید؛ تا استقلال تنها پیروز جدال حساس هفته بیست و پنجم باشد و همچنان با یک امتیاز اختلاف و البته حاشیه امنیت ناچیز نسبت به پرسپولیس صدرنشین بماند.
از آنجایی که این دیدار نکته بارز فنی نداشته است و به واقع یکی از ضعیف ترین تقابلات دو تیم در فصل جاری به شمار می رود، ما در این قسمت صرفا به بررسی کلیات فلسفه و استراتژی های پرسپولیس می پردازیم.
پرسپولیس بازی را با آرایش پایه 2-4-4 آغاز کرد. تصویر زیر شعاع حرکتی بازیکنان را صرفا در فاز حمله نشان می دهد.
حضور وحدت حنانوف به جای دانیال اسماعیلی فر به طبع از میزان تهاجمی بودن کانال سمت راست تا حدی کاسته است؛ چرا که نفوذ کمی از او در این دیدار دیده شد و این می تواند به دلیل حساسیت بازی و سبک بازی او نیز باشد.
عبدالکریم حسن اما بسته به شرایط بازی وظایف متفاوتی دارد؛ به طور عمده بازیکن ثابت کانال سمت چپ است که همواره در دفاع و حمله حضور دارد اما در زمان های محدودی که اورونوف در کانال چپ حضور پیدا می کند، او به شکل Inverted (معکوس) به داخل نفوذ می کند؛ البته که شعاع حرکتی او باید با سروش رفیعی نیز همپوشانی داشته باشد.
مطابق تصویر فوق، عمده حملات و بازیسازی های پرسپولیس از سمت چپ انجام می شود یعنی جایی که سروش رفیعی، عبدالکریم حسن و اوستون اورونوف حضور موثری دارند. سروش رفیعی به هنگام بازیسازی از عقب زمین به نیم فضای سمت چپ و گاها حتی خط طولی زمین نزدیک می شود و بازیساز اصلی تیم به شمار می رود.
مسعود ریگی به عنوان هافبک میانی نگهدارنده، ایستا و فضاگیر دیده می شود و بیشتر وظیفه پوشش فضای بین خطوط را بر عهده دارد. شعاع حرکتی هر دو وینگر پرسپولیس به شکل False است یعنی به داخل حرکت می کنند و در زمان هایی که تیم با مشکل برتری عددی روبروست حتی به شکل معکوس به عقب نفوذ می کنند؛ این کار سبب شکاف میان خطوط حریف می شود که در همین زمان می بایست بازیکنان دیگری به فضای پشتی نفوذ کنند.
در میان دو مهاجم پرسپولیس، در این دیدار عیسی آل کثیر بر خلاف سایر دیدارهای پرسپولیس نقش مهاجم نه کاذب دارد و برعکس عالیشاه در نقش یک مهاجم تمام کننده دیده می شود.
تصویر زیر میانگین استقرار بازیکنان پرسپولیس در طول نود دقیقه را نشان می دهد.
بازی مالکانه و شناور؛ استراتژی پرسپولیس برای رسیدن به دروازه سپاهان
در این بخش به برخی از استراتژی ها و الگو های رسیدن به دروازه صرفا با در نظر گرفتن پاس های آخر، شعاع حرکتی و نحوه جای گیری برخی از بازیکنان خواهیم پرداخت. باید خاطر نشان کرد که صرفا برخی از الگوهای بازیسازی از نیم فضا و کانال سمت چپ تیم مطرح شده است.
پلن اول
اوستون اورونوف به شکل معکوس در نیم فضا نفوذ می کند و یا حتی به سروش رفیعی نزدیک می شود تا فضا برای فرار عبدالکریم حسن محیا شود.
پلن دوم
عبدالکریم حسن به سمت داخل نفوذ معکوس می کند و سروش رفیعی در کانال میانی حاضر می شود تا با یک پاس بلند اوستون اورونوف را در فضای پشت مدافعین صاحب توپ کند.
پلن سوم
اوستون اورونوف و امید عالیشاه به شکل معکوس به سمت سروش رفیعی حرکت می کنند تا توسط دو مدافع حریف یارگیری شوند؛ هم زمان عبدالکریم حسن روی کانال چپ باز شود تا با ایجاد شکاف در لایه دفاعی و ایجاد سردرگمی برای مدافعین، در فضای ایجاد شده آل کثیر صاحب توپ شود.
پرسینگ از بالای زمین
برخلاف سپاهان که از میانه زمین اقدام به پرس و بلاک در ساختار دفاعی خود دارد، اوسمار سعی می کند با ساختار 2-4-4 خطی به پرس از بالای سپاهان بپردازد. این کار سبب می شود تا علاوه بر محدود سازی حریف در بازیسازی از عقب زمین، آن ها را به بازی مستقیم وادار سازد و یا حتی با یک اشتباه توسط حریف در زمین آن ها صاحب توپ شود.
خط اول فشار و خط حفظ پرس مطابق تصویر فشردگی عرضی کمی دارد و در اغلب مواقع Pivot (بازیساز پست 6) سمت موافق توسط یکی از هافبک های میانی تیم پرسپولیس Man-to-Man Marking می شود. در این تصویر مسعود ریگی و برایان دابو در وضعیت من تو من (یارگیری نفر به نفر) قرار دارند.
جمع بندی
اگرچه تساوی پرسپولیس و سپاهان از هر جهت به سود استقلال صدرنشین تمام شد اما باید این موضوع را در نظر داشت که این دیدار برای هر دو تیم حکم یک بازی شش امتیازی را داشت و اگر سپاهان می توانست موفق به شکست پرسپولیس در این دیدار شود؛ میتوانست فاصله خود را با استقلال صدرنشین به پنج و پرسپولیس به چهار امتیاز برساند.
به نظر می رسد این تساوی به رغم بازی نه چندان دلچسب شاگردان اوسمار ویرا یک نتیجه منطقی و به دور از ریسک پذیری زیاد باشد چرا که آن ها را در کورس قهرمانی باقی نگه می دارد. روی کاغذ شانس اول قهرمانی تیم های استقلال و پرسپولیس هستند و شاید دیگر تنها یک معجزه بتواند در پنج هفته پایانی زرد پوشان را به قهرمانی نزدیک کند.
تحلیل: امیرحسین شادمان